موسسه مطالعات و پژوهش‌های بازرگانی تشریح کرد: نقشه فرار از «تله وابستگی»

اقتصاد یک کشور زمانی وابسته به کالای اولیه یا همان کامودیتی محسوب می‌شود که حداقل ۶۰‌درصد از درآمد صادرات کالایی خود را از بخش کالاهای اولیه تامین کند. براساس گزارش آنکتاد ۲۰۱۹-۲۰۱۸ حدود دوسوم یا ۶۴ درصد کشورهای در حال توسعه وابسته به کالای اولیه بوده‌‌‌اند، در حالی که این رقم برای کشورهای توسعه‌یافته حدود ۱۳‌درصد برآورد شده است.

این امر نشان می‌دهد که وابستگی به کالای اولیه به‌طور خاص مساله کشورهای در حال توسعه است و آنها به نوعی در این وضعیت نامطلوب محبوس شده‌‌‌اند. مفهوم تله وابستگی به کالای اولیه در سه‌حالت قابل تصور است. اول، وضعیتی که در آن یک کشور در برخی دوره‌‌‌های مرجع به کالای اولیه وابسته است و برای مدت طولانی وابسته باقی می‌‌‌ماند؛ مانند شرایط کشور زامبیا. حالت دوم که مبین وضعیت کشور نیجریه است، حالتی است که یک کشور ابتدا تنوع صادراتی داشته، اما با گذشت زمان، به‌شدت به یک یا چند کالا وابسته می‌شود. حالت سوم، وضعیتی است که کشور ابتدا به کالایی وابسته است اما به مرور زمان صادرات خود را متنوع می‌کند و از وابستگی خارج می‌شود؛ مانند کاستاریکا.

تجربه اکثر کشورهای در حال توسعه شبیه نیجریه و زامبیاست. در واقع، هنگامی که یک کشور در حال توسعه به کالای اولیه وابسته است، بسیار دشوار است که خود را از این وضعیت خارج کند. از نظر اقتصاددانان توسعه، وابستگی به کالای اولیه با مشکلاتی مانند رشد کند و ساختار غیرمتنوع اقتصادی، توسعه انسانی پایین، نوسانات درآمدی، بی‌‌‌ثباتی اقتصاد کلان، بیماری هلندی، بی‌‌‌ثباتی سیاسی، حکمرانی ضعیف اقتصادی، جریان‌‌‌های مالی غیرقانونی و همچنین توسعه اجتماعی پایین همراه است. قرار گرفتن در معرض شدید شوک‌‌‌ها، از جمله شوک‌‌‌های ناشی از تغییرات آب‌وهوا و بیماری‌‌‌های همه‌گیر مانند کرونا از دیگر چالش‌‌‌های این کشورهاست. با این حال، همان‌طور که تجربه برخی کشورها نشان می‌دهد، می‌‌‌توان بر وابستگی به کالای اولیه غلبه کرد و از نظام تولیدی مبتنی بر استخراج یا کشاورزی به نظام تولیدی مبتنی بر ساخت تبدیل شد. موفقیت در این فرآیند نیازمند گذر زمان طولانی، اراده سیاسی قوی و چشم‌انداز توسعه بلندمدت، واقع‌‌‌بینانه و همراه با راهبرد اجرایی بلندپروازانه اما معقول با استفاده از فناوری است.

مهم‌ترین اقدام برای مقابله با تله وابستگی چیست؟ برای مقابله با تله وابستگی به کالای اولیه در سطح ملی، داشتن تعهد سیاسی روشن و قوی برای خروج از وابستگی اقتصاد به کالاهای اولیه لازم است. البته این تعهد باید همراه با چشم‌انداز بلندمدت باشد.

به گزارش موسسه مطالعات و پژوهش‌‌‌های بازرگانی، یافته‌‌‌های تجربی نشان می‌دهد که در صورت عدم‌اتخاذ تدابیر صحیح برای تغییر وضعیت موجود، این کشورها برای سال‌ها وابسته به کالا باقی خواهند ماند. از این رو، فرار از تله وابستگی به کالای اولیه، قبل از هر چیز، مستلزم درک و نگاه همراه با آینده‌نگری است، به نوعی که توانایی تفکیک و اولویت‌‌‌بندی نگاه‌های سیاسی کوتاه‌مدت و جایگزینی آن با منافع اقتصادی بلندمدت کشور‌ خود را داشته باشند. در واقع، موفقیت دیر به دست می‌‌‌آید، از این رو نیاز به چشم‌انداز سیاسی بلندمدت است. همچنین دولت‌‌‌ها باید اطمینان حاصل کنند که کشور فضا و شرایط لازم برای اجازه دادن به بروز نوآوری و پذیرش فناوری را دارد. وجود زیرساخت‌‌‌های سخت‌افزاری مانند اتصال برق و اینترنت مطمئن و زیرساخت‌‌‌های نرم مانند قوانین و مقررات حاکم بر نوآوری و پذیرش فناوری، ایجاد و تقویت موسسات تحقیق و توسعه و ایجاد ثبات در اقتصاد کلان و کاهش حداکثری نااطمینانی‌‌‌ها و عدم‌قطعیت‌‌‌های شوک‌‌‌آور به اقتصاد، همگی برای حرکت به سمت اقتصاد فناوری‌محور و موفق ضروری هستند.

در سطح منطقه‌‌‌ای، با توجه به اینکه بنگاه‌‌‌ها و مزارع در کشورهای در حال توسعه وابسته به کالای اولیه، معمولا کوچک هستند، ممکن است توانایی لازم برای کسب فناوری‌‌‌های مناسب موردنیاز برای تولید رقابتی و صادرات به بازارهای بین‌المللی را نداشته باشند. علاوه بر این، ظرفیت محدودی برای نوآوری، جذب و تطبیق فناوری‌‌‌ها دارند. بنابراین با ایجاد یکپارچگی منطقه‌‌‌ای و گسترش بازارها، سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی و از طریق آن فناوری بیشتری قابل انتقال و جذب است. همچنین، از آنجا که تحول ساختاری موردنیاز برای غلبه بر وابستگی به کالای اولیه تا حدی به بهبود تخصیص منابع از بخش‌‌‌های با بهره‌‌‌وری پایین به بخش‌‌‌های با بهره‌‌‌وری بالا وابسته است، فناوری به شرکت‌های صادرکننده اجازه می‌دهد تا از نظر هزینه و کیفیت رقابتی‌‌‌تر باشند.