با ذوب آهن چه می‌کنید؟ پاسخ بدهید: این تصمیم حمایت از تولید است یا اعلام جنگ با آن؟

اگر امروز مشکل مسدود بودن حساب‌های ذوب آهن حل نشود، فردا نوبت فولاد مبارکه است، بعد نوبت چادرملو و گل گهر و … این خط جنگ علیه تولید متوقف نمی‌شود مگر با اراده قاطع دولت برای ایستادن در کنار صنایع.

ذوب‌آهن را ویران کنید؛ بعد مبارکه و چادرملو و …

دیگر نیازی به تولید نداریم

مدت‌هاست که ما در «معدن نامه» هیچ همکاری و ارتباط رسانه‌ای با شرکت ذوب‌آهن اصفهان نداریم. روابط عمومی این شرکت به دلایل سیاست‌های رسانه‌ای ذوب‌آهن در یک سال اخیر، با ما و دیگر رسانه‌های تخصصی این حوزه قطع ارتباط کرده است. ماه‌هاست که نه با ما همکاری دارند، نه پاسخگو هستند و حتی فاکتورهای مربوط به نشر، بازنشر و تولید محتوای خبری را پرداخت نکرده و پیگیری بابت فاکتورهای ارسالی سال‌های گذشته هم بی‌جواب مانده و کلاً هیچ.

در کل منظور این است که ما و رسانه‌های این حوزه بنگاه‌های اقتصادی کوچک هستیم و این اقدامات بر فعالیتمان تأثیرگذار است و از شرکت ذوب‌آهن اصفهان دل‌خوشی نداریم؛ حتی گله‌مند و دردمند هستیم و بسیار بسیار ناراضی؛

اما،

با همه‌ این‌ها فراموش نکرده‌ایم که رسانه‌ایم،

یک رسانه‌ تخصصی حوزه صنعت و معدن که وظیفه‌اش دفاع از صنایع مادر و پایه است، ما با صنایع قهر نمی‌کنیم و پای اصول خود ایستاده‌ایم.

اعلان‌جنگ وزارت اقتصاد و وزارت صمت به تولیدکنندگان

درود بر شما ( !!!!!!!!!!!!!)

امروز خبر شگفت‌انگیزی را شنیدم، مدیرعامل ذوب‌آهن از مسدود شدن حساب‌های این شرکت توسط سازمان امور مالیاتی خبر داده و گفته است: «تاکنون مبلغ هنگفتی از این حساب‌ها برداشته‌شده اما هنوز حساب‌ها را باز نکرده‌اند. با مسدود شدن حساب‌ها، حقوق و دستمزد ۱۸ هزار کارگر ذوب‌آهن معطل‌مانده است، ضمن اینکه پرداخت حقوق حدود ۳ هزار کارگر شاغل در معادن زیرمجموعه این شرکت نیز به دلیل بسته شدن حساب‌ها به مشکل برخورده است»!!

ذوب‌آهن اصفهان یکی از قدیمی‌ترین و شناخته‌شده‌ترین نمادهای صنعت کشور است. نامش حتی در دورترین روستاهای کشور هم برای ایرانی‌ها آشناست. شما حساب‌های شرکتی را مسدود کرده‌اید که آبروی صنعت ایران است؛ آن‌هم در روزهایی که کشور شدیداً نیازمند ثبات، تولید و اشتغال است.

۱۸ هزار کارگر این شرکت و ۳ هزار نفر دیگر در معادن زیرمجموعه بلاتکلیف‌اند، پشت این عددها خانواده‌هایی هستند که شاید جمعیتی نزدیک به ۱۰۰ هزار نفر را در بربگیرند.
با آن‌ها چه کردید؟

آیا این روش درستی برای اداره‌ کشور است؟

هزینه اجتماعی این رفتار خصمانه را چه کسی قبول می‌کند؟

آیا در سالی که از سوی رهبر انقلاب به‌عنوان «سال سرمایه‌گذاری برای تولید» نام‌گذاری شده، مسدود کردن حساب یک برند ملی چیزی جز ایستادن در برابر سیاست‌های کلان نظام است؟
با این وضع آیا دیگرکسی به دنبال سرمایه‌گذاری و توسعه می‌رود؟

سازمان امور مالیاتی، پاسخ بدهید:

برای چه مبلغی صریح‌تر بگوییم؛ برای «چقدر پول» چنین خسارت عظیمی به کشور وارد کرده‌اید؟
آیا درک درستی از تبعات اجتماعی، روانی و امنیتی این تصمیم داشتید؟
اگر یکی از این کارگران یا خانواده‌های آنان بیمار شود، هزینه درمانش را چه کسی می‌دهد؟
اگر خانواده‌ای بی‌نان بماند و در تنگنای مالی دچار آسیب شود، چه کسی مسئول است؟

مگر نه اینکه در جنگ دوازده‌روزه اخیر، کشورمان به پشتوانه همین تولید و صنعت در برابر دشمن ایستادگی و مقاومت کرد؟ پس امروز این چه جنگی ا‌ست که علیه صنعت به راه انداخته‌اید؟

سؤال دیگر از وزارت صمت:

آقایان، ذوب‌آهن فرزند ارشد این وزارتخانه است. چه کردید برای حمایت از او؟

آقای اتابک!

حمایت شما از این مجموعه چه بود؟

آقای وزیر صمت! آیا شما فقط شعار حمایت می‌دهید یا برای رفع موانع تولید و تسهیل فروش ریل و دیگر محصولات این کارخانه هم گامی برداشته‌اید؟

آیا مجموعه‌های ریلی را ملزم به خرید ریل از ذوب‌آهن کرده‌اید یا بازهم با فشارها و لابی باندهای مافیایی، ترجیح دادید از واردات بی‌کیفیت و پرهزینه (ریل‌های چینی) حمایت شود؟

و بازهم سؤال از سازمان امور مالیاتی:

آفرین بر شما مردان ویران کننده تولید، آیا با همه مؤدیآن‌همین‌طور سخت‌گیرانه برخورد می‌کنید؟

اگر این‌طور است، پس چرا هنوز برخی شرکت‌ها با هزار ترفند از پرداخت مالیات فرار می‌کنند و هیچ‌کسی کاری با آن‌ها ندارد؟

چطور هنوز کسانی هستند که حتی ارز صادرات را برنمی‌گردانند؟

آیا فقط دیوار ذوب‌آهن کوتاه است؟

آیا تضعیف تولید، خوشحال کردن دشمنان نیست؟

چرا در این جنگ اقتصادی، گلوله‌ها به سمت جبهه‌ خودی شلیک می‌شود؟

مدیرعامل ذوب‌آهن تحت سخت‌ترین فشارها است.

آیا تحریم‌ها، نا ترازی انرژی، کمبود مواد اولیه، قطع آب و برق و گاز، بی‌ثباتی بازار و هزار معضل دیگر برای خسته کردن یک مدیر کافی نبود که حالا باید برای پرداخت حقوق کارکنان به هر دری بزند؟
این فقط فشار اقتصادی نیست؛ تخریب مدیریتی است. این شیوه، نابود کردن اعتبار برندهای ملی است.

آیا اگر یک بیمارستان به اداره برق بدهکار باشد، برقش را قطع می‌کنید تا بیماران جان خود را از دست بدهند؟ پس چرا با ذوب‌آهن چنین رفتاری می‌کنید؟

در میآن‌همه‌ شعارهای دهان‌پرکن حمایت از تولید، کاری که امروز با ذوب‌آهن شده یک سیلی محکم به‌صورت تمام کارگران، مدیران، مهندسان و خانواده‌هایی‌ است که با هزار امید و سختی، این واحد عظیم صنعتی را سر پا نگه‌داشته‌اند.

مگر نه اینکه رهبر انقلاب بارها فرمودند که تولید سنگر جنگ اقتصادی است؟

پس چه کسی مجوز داده که شما این سنگر را تخریب کنید؟

دردآور است که در ایران ۱۴۰۴ کسانی که باید مشوق و همراه تولید باشند، در حال تضعیف و از بین بردن تولید و تولیدکننده هستند.

دیگر با این‌گونه رفتارها و بی‌تدبیری‌ها؛ سرمایه‌گذاری به‌سوی تولید حرکت می‌کند؟

آنچه امروز در ذوب‌آهن رخ‌داده یک اتفاق ساده و قابل‌اغماض نیست بلکه زنگ خطری‌ برای تمام صنایع بزرگ کشور است. این‌که چطور سازمان امور مالیاتی بدون درک حداقلی از وزن اقتصادی و اجتماعی یک مجموعه چنین تصمیمی می‌گیرد، جای سؤال جدی دارد. آیا وزیر اقتصاد در جریان بوده است؟

آیا با وزارت صمت و شخص وزیر هماهنگی‌ شده است؟ یا اینکه هر سازمانی در کشور جزیره‌ای مستقل است که می‌تواند علیه تولید اقدام کند؟

خطاب ما به رئیس‌جمهور محترم است:

آقای دکتر پزشکیان! شما بارها گفته‌اید که باید موانع تولید برداشته شود.

این اتفاق و تصمیم مانع تولید نیست؟

آیا این ظلم به کارگران و خانواده‌هایشان نیست؟

امروز باید در کنار تولیدکنندگان ایستاد و اجازه نداد این روند ویرانگر ادامه پیدا کند.

آقای پزشکیان؛ رئیس‌جمهور منتخب

موانع تولید؛ همین سازمان‌ها و مدیرانش هستند.

ما در «معدن نامه» بر اساس جهاد تبیین که رهبر معظم انقلاب پارها بر آن تأکید کرده‌اند، وظیفه‌داریم هشدار بدهیم:

اگر امروز مشکل ذوب‌آهن حل نشود، فردا نوبت فولاد مبارکه است، بعد نوبت چادرملو و گل گهر و …

این خط جنگ علیه تولید متوقف نمی‌شود مگر بااراده قاطع دولت برای ایستادن در کنار صنایع.

سریعاً این اشتباه را جبران کنید. نه‌فقط حساب‌ها باید باز بشوند، بلکه خسارت این تصمیم غیر کارشناسی را نیز باید جبران کنید.

و از ایران و ایرانی و اول‌ازهمه از ذوب‌آهن، کارگران و خانواده‌های زحمت‌کش آنان در رسانه ملی عذرخواهی کنید.

با صنعت نجیب ایران چنین بی‌رحم نباشید زیرا اگر این پیکر بزرگ به زمین بخورد تمام اقتصاد کشور آسیب جبران‌ناپذیری می‌بیند.

دست تمامی کارگران، کارشناسان و مدیران این حوزه را به گرمی می‌فشارم و قدردان زحمات آنان و عذر خواه این رفتار زشت و زننده با تولیدکننده و تولیدکنندگان هستم.

 محمدرضا ابراهیمی

مدیرمسئول «معدن نامه»