هوش مصنوعی بدون دلار؛ خطری پنهان برای قدرت آمریکا

هم‌زمان با گسترش شراکت‌های راهبردی آمریکا با کشورهای خلیج فارس در حوزه هوش مصنوعی یک خلأ مهم در معماری قدرت اقتصادی ایالات متحده آشکار شده و آن، پیوند میان فناوری پیشرفته و سلطه پولی است.

به گزارش پایگاه خبری پیام خلیج فارس،  در ماه گذشته، ایالات متحده و عربستان سعودی توافق شراکت راهبردی هوش مصنوعی را امضا کردند؛ توافقی که پس از قرارداد مشابه با امارات متحده عربی منعقد شد. در چارچوب این توافق‌ها، آمریکا فروش تراشه‌های پیشرفته را به شرکت‌های دولتی فعال در حوزه هوش مصنوعی در هر دو کشور تأیید کرده است. این تصمیم به ریاض و ابوظبی امکان می‌دهد تا با تکیه بر توان محاسباتی آمریکایی، صادرات گسترده‌ای از خدمات و محصولات مبتنی بر هوش مصنوعی را در حوزه‌هایی مانند لجستیک، کشاورزی، تشخیص پزشکی و خدمات مالی توسعه دهند.

هدف اعلامی دولت آمریکا آن است که فناوری هوش مصنوعی این کشور همچنان استاندارد طلایی در سطح جهان باقی بماند. با این حال، تمرکز صرف بر برتری فناورانه، مؤلفه حیاتی قدرت آمریکا یعنی ارز تسویه را نادیده می‌گیرد. اعطای دسترسی به توان محاسباتی، به‌معنای اعطای امکان صادرات جهانی خدمات دیجیتال است و این پرسش اساسی را پیش می‌کشد که این صادرات با چه ارزی تسویه خواهد شد؛ دلار، رنمینبی چین یا ارزی دیگر؟

محاسبه به‌مثابه نفت جدید اما با پیامدهای پولی متفاوت

تشبیه محاسبه به نفت جدید به‌سرعت رایج شده است اما این قیاس اغلب بُعد پولی موضوع را نادیده می‌گیرد. سرمایه‌گذاری اولیه در زیرساخت مراکز داده و تراشه‌های پیشرفته، هزینه‌ای یک‌باره است؛ برای مثال، یک کشور می‌تواند 10 میلیارد دلار برای ایجاد این زیرساخت‌ها هزینه کند. اما همین زیرساخت، قادر است سالانه 50 تا 100 میلیارد صادرات خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی ایجاد کند. این صادرات می‌تواند در قالب سامانه‌های خودران نصب‌شده بر هزاران خودرو یا الگوریتم‌های کشف دارو با ارزش میلیاردی محقق شود.

در چنین مقیاسی، ارزی که برای قیمت‌گذاری و تسویه این تجارت استفاده می‌شود، به منبعی تعیین‌کننده از نفوذ جهانی تبدیل خواهد شد. اگر این جریان عظیم تجارت دیجیتال به دلار متصل نباشد، مزیت فناورانه آمریکا الزاماً به مزیت پولی تبدیل نخواهد شد. از این منظر، بی‌توجهی به ارز تسویه، مشابه رها کردن نظام پولی پس از فروپاشی استاندارد طلا بدون جایگزین است.

تجربه تاریخی نشان می‌دهد که ایالات متحده پیش‌تر با چالش مشابهی مواجه بوده است. پس از فروپاشی استاندارد طلا، آمریکا با ایجاد نظام پترودلار و پیوند دادن بازار جهانی انرژی به دلار، توانست جایگاه پولی خود را تثبیت کند و ظرفیت مالی لازم برای رقابت‌های ژئوپلیتیکی دوران جنگ سرد را فراهم آورد. امروز، انقلاب هوش مصنوعی فرصتی مشابه فراهم کرده، اما با ویژگی‌هایی کاملاً متفاوت.

چرا نظام دلاریِ محاسباتی پیچیده‌تر است؟

برخلاف نفت که کالایی فیزیکی با نقاط تحویل مشخص و قیمت‌گذاری استاندارد است، خدمات مبتنی بر هوش مصنوعی ماهیتی دیجیتال، توزیع‌شده و فرامرزی دارند. واحد سنجش این خدمات نه بشکه نفت، بلکه معیارهایی مانند توکن‌های هوش مصنوعی است. یک سامانه تشخیص پزشکی ممکن است در امارات آموزش ببیند، از طریق زیرساخت ابری در چند قاره اجرا شود و به بیمارستانی در آلمان خدمت‌رسانی کند. در چنین ساختاری، بدون سازوکارهای اجرایی صریح، رهگیری ارز تسویه عملاً ناممکن است.

همین تفاوت بنیادین، ایجاب می‌کند که نظام دلاریِ محاسباتی از همان ابتدا فراتر از الگوی ضمنی پترودلار طراحی شود. در این نظام، تسویه دلاری نباید یک انتظار نانوشته باشد، بلکه باید شرطی قابل اجرا برای دسترسی به تراشه‌های پیشرفته تلقی شود.

استیبل‌کوین‌های دلاری؛ ابزار اجرایی قرن بیست‌ویکم

چالش اصلی نظام جدید، اجرا و نظارت است؛ چالشی که در دهه 1970 وجود نداشت. در این شرایط یکی از راهکارهای پیشروی آمریکا، استفاده از استیبل‌کوین‌های پشتیبانی‌شده با دلار است. تصویب قانون GENIUS در آمریکا چارچوب فدرالی برای تنظیم این ابزارهای پرداخت فراهم کرده است. این استیبل‌کوین‌ها که به‌صورت یک‌به‌یک با دلار یا اوراق خزانه کوتاه‌مدت پشتیبانی می‌شوند، امکان تسویه آنی، شفاف و قابل رهگیری را فراهم می‌کنند.

در عمل، زمانی که یک بیمارستان اروپایی هزینه یک خدمت تشخیص مبتنی بر هوش مصنوعی را پرداخت می‌کند، تراکنش می‌تواند فوراً با استیبل‌کوین دلاری تسویه شود. این فرآیند، نه‌تنها شفافیت ایجاد می‌کند بلکه تقاضای پایدار برای اوراق خزانه آمریکا را نیز تقویت می‌نماید. بدین ترتیب، خدمات دیجیتال توزیع‌شده به موتور تقاضای دلار تبدیل می‌شوند، نه مسیری برای گسترش ارزهای رقیب.

مزیت دیگر این رویکرد آن است که استیبل‌کوین‌های دلاری می‌توانند با سرعت ارز دیجیتال چین رقابت کنند، بدون آنکه پیوند با دلار و پشتوانه خزانه آمریکا را از دست بدهند. این ترکیب، امکان بهره‌گیری از نوآوری مالی را در خدمت سلطه پولی آمریکا قرار می‌دهد.

رقابت پولی با چین؛ آنچه در خطر است

چین به‌خوبی اهمیت این رقابت را درک کرده است. پکن در حال صادرات هم‌زمان فناوری هوش مصنوعی و زیرساخت‌های پرداخت مبتنی بر ارز دیجیتال بانک مرکزی خود است. هدف اعلامی، رهایی از ابزارسازی نظام دلاری است؛ به بیان دیگر،  چین به دنبال کاهش اثر تحریم‌های آمریکا است. اگر خدمات هوش مصنوعی بر بستر تراشه‌های چینی و با تسویه دیجیتال یوان ارائه شود، چین می‌تواند از اهرم قطع دسترسی به‌عنوان ابزار فشار سیاسی استفاده کند.

در صورت تبدیل شدن یوان دیجیتال به استاندارد تسویه خدمات هوش مصنوعی، آمریکا با از دست دادن صدها میلیارد دلار تقاضای پایدار برای دلار مواجه خواهد شد. پیامد مستقیم آن، افزایش هزینه استقراض دولت آمریکا و تضعیف ظرفیت مالی لازم برای تأمین اولویت‌های ملی خواهد بود. از آن مهم‌تر، شکل‌گیری اثرات شبکه‌ای می‌تواند بازگشت از این مسیر را ناممکن سازد.