نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش پایگاه خبری پیام خلیج فارس، هوش مصنوعی دیگر یک ابزار فناورانه صرف نیست و به بخشی جدی از معادلات سیاسی و اقتصادی جهان بدل شده است. مدلهای زبانی بزرگ (LLMs) و دیگر فناوریهای مرتبط بهسرعت در سیاستگذاری، اقتصاد، نظامیگری و حتی فرهنگ روزمره نفوذ کردهاند. از یک سو ایالات متحده و چین درگیر رقابتی راهبردی بر سر توسعه و کنترل این فناوری هستند و از سوی دیگر، نهادهای سیاسی و شرکتهای بزرگ به دنبال بهرهگیری از آن برای افزایش قدرت و کنترل خود بر جامعهاند. در این میان پرسش اصلی این است: آیا ماهیت هوش مصنوعی ذاتاً با تمرکز قدرت و اقتدارگرایی همسو است یا میتواند در خدمت توزیع قدرت و تقویت دموکراسی قرار گیرد؟
پیتر تیل، سرمایهگذار و نظریهپرداز شناختهشده سیلیکونولی در سال ۲۰۱۹ هشدار داد که هوش مصنوعی میتواند ماهیتی کمونیستی داشته باشد. او معتقد بود هوش مصنوعی به جای باز کردن فضا برای نوآوریهای پراکنده و کوچک، دوباره جهانی میسازد که در آن چند دولت بزرگ، چند شرکت بزرگ و چند ابررایانه همهچیز را کنترل میکنند. تیل این آینده را تمرکزگرایی عظیم و حتی توهمی از همهچیزدانی توصیف کرد؛ جایی که کامپیوترها و سازمانها بیش از خود افراد درباره آنان میدانند.
این هشدار ریشه در نگرانی از معماری فنی و نهادی هوش مصنوعی دارد. سیستمهایی که به سرمایه، داده، انرژی و زیرساختهای عظیم نیاز دارند، بهطور طبیعی در اختیار بازیگران محدود قرار میگیرند و خطر انحصار دیجیتال را افزایش میدهند.
از دهه ۱۹۵۰ که نخستین پروژههای هوش مصنوعی آغاز شد، الگوهای توسعه آن اغلب متمرکز و تکقطبی بودهاند. علت این امر دو نکته بود.
به بیان دیگر، گرایش به تمرکز نهفقط از ذات فناوری بلکه از ساختارهای سیاسی و اقتصادی زمانه نشأت گرفته است.
یکی از مهمترین نقدها به دیدگاه تمرکزگرایانه، بحث دانش پراکنده است که اقتصاددان اتریشی، فردریش هایک مطرح کرده بود. بهزعم او هیچ برنامهریز مرکزی نمیتواند تمام اطلاعات مورد نیاز برای اداره یک اقتصاد را در اختیار داشته باشد. ارزش واقعی در شبکهای از میلیونها فرد نهفته است که هرکدام بخشی از دانش محلی را دارند.
نمونه امروزی این واقعیت، شرکت TSMC تایوان است. حتی اگر چین بتواند تجهیزات و کارخانههای این شرکت را تصرف کند، باز هم بدون شبکه جهانی تأمینکنندگان و متخصصان قادر به کنترل کامل نخواهد بود. دانش و توان تولید در اینجا پراکنده و شبکهای است. هوش مصنوعی نیز همین مشکل را دارد. ساختن یک نابغه درون جعبه سادهتر است اما بازسازی پیچیدگی بازارها، نهادها و جوامع انسانی بسیار دشوارتر.
روند توسعه هوش مصنوعی همواره چرخهای مشابه داشته است. در ابتدا، محققان میکوشند هوش انسانی را تقلید کنند (استفاده از قواعد و هیوریستیکها). با افزایش قدرت سختافزاری، این قواعد کنار گذاشته میشود و روشهای brute force (قدرت محاسباتی صرف) جای آن را میگیرد.
نمونه بارز آن شطرنج رایانهای است. در دهه ۱۹۵۰ تقلید از روشهای ذهنی انسان مبنا بود اما با ظهور سختافزارهای قدرتمند، رویکرد brute force پیروز شد. این الگو در بسیاری از حوزههای هوش مصنوعی تکرار شده و باعث شده وعده هوش عمومی مصنوعی همیشه در آیندهای دور باقی بماند.
اگر به نرمافزارهای سنتی نگاه کنیم، تصویر متفاوتی دیده میشود. سیستمعامل لینوکس نمونهای است که توسط هزاران توسعهدهنده در سراسر جهان، به صورت ماژولار، توزیعشده و متن باز ساخته و نگهداری میشود. این سیستمعامل در گوشی، کنسول بازی، ابررایانه و حتی پروژههای فضایی کاربرد دارد.
برخلاف آن، بسیاری از سیستمهای هوش مصنوعی ساختاری همه یا هیچ دارند و حذف یک جزء میتواند کل سامانه را از کار بیندازد. این یکپارچگی شدید، انعطافپذیری و قابلیت توزیع را کاهش میدهد و زمینه تمرکز قدرت در دست تعداد کمی بازیگر را تقویت میکند.
با وجود این، تمرکزگرایی در هوش مصنوعی صرفاً پیامد ویژگیهای فنی نیست. همانقدر که از ذات فناوری ناشی میشود، از ساختارهای سیاسی و اقتصادی حامیان آن نیز ریشه میگیرد. دولتها و شرکتهای بزرگ پروژههایی را پشتیبانی میکنند که با بوروکراسی و مدل ذهنی خودشان همخوانی دارد. به همین دلیل، انحصار و تمرکز تا حد زیادی بازتاب نهادی است، نه ضرورت فناورانه.
امروز برخی پژوهشگران معتقدند مدلهای زبانی بزرگ میتوانند به جای عامل هوشمند واحد، نوعی فناوری فرهنگی باشند؛ همانند نوشتار، چاپ یا ویکیپدیا. این فناوریها ابزارهایی برای سازماندهی و انتشار دانش جمعیاند. در این دیدگاه، LLMها بیش از آنکه مغز مصنوعی باشند، شبیه بستری برای هماهنگی رفتار انسانی عمل میکنند. اگر این مسیر ادامه یابد، آینده هوش مصنوعی میتواند به سمت معماریهای مشارکتی و توزیعشده حرکت کند؛ جایی که توسعهدهندگان، کاربران و نهادهای نظارتی با هم شبکهای از قواعد، کاربردها و تنظیمگری ایجاد میکنند.
با گسترش هوش مصنوعی، نهادهای جدیدی برای تنظیم و مدیریت پیامدهای آن پدیدار خواهند شد. این نهادها میتوانند اثرات منفی مانند انحصار، نقض حریم خصوصی یا استفاده نظامی از هوش مصنوعی را مهار کنند. تجربه تاریخی نشان داده است که تنظیمگری اجتماعی و نهادی میتواند مانع از تمرکز مطلق فناوری در دست عدهای محدود شود.
سرنوشت هوش مصنوعی هنوز بسته نشده است. دو مسیر پیشرو وجود دارد:
انتخاب میان این دو مسیر به تصمیمهای سیاسی و نهادی امروز بستگی دارد. اگر جامعه علمی و سیاستگذاری به سمت پذیرش مدلهای توزیعشده حرکت کند، میتوان آیندهای متفاوت از پیشبینی تاریک ثیل رقم زد.
مهلت ارائه اظهارنامه مالیات بر ارزشافزوده رو به پایان است و مؤدیان برای ثبت اطلاعات خود فرصت محدودی دارند.
سازمان هواشناسی اعلامکرد: امروز (سهشنبه) در نیمه شرقی کشور به ویژه شرق و شمال شرق کاهش نسبی دما رخ خواهد داد و پس از آن تا پایان هفته روند افزایشی خواهد داشت.
بازار مسکن همچنان در روند رکودی قرار دارد و بسیاری از واحدهای عرضهشده هنوز فروش نرفتهاند؛ قیمتهای بالا و موقعیت نامناسب برخی املاک، خریداران مصرفی را برای ورود به معاملات، ترغیب نمیکند. منصور غیبی، کارشناس بازار مسکن گفته است که مراجعه متقاضیان خرید و فروش مسکن به دفاتر مشاوران املاک اندکی افزایش یافته اما فروشندگان نیز همچنان مردد هستند و اقدامی جدی برای فروش ملک خود نکردهاند. او معتقد است که تعداد فایلهای موثر، مناسب و قابل اعتماد ملکی در مناطق مختلف، اندک است.
متیو هایلند، تحلیلگر شناختهشده بازار رمزارزها، اعلام کرد که عقبماندن رشد بیتکوین (BTC) نسبت به طلا و بازار سهام آمریکا موضوعی غیرعادی نیست. او یادآور شد که در چرخههای پیشین نیز بیتکوین معمولاً با تأخیر زمانی نسبت به این داراییها روند صعودی خود را آغاز کرده است.