نام کاربری یا نشانی ایمیل
رمز عبور
مرا به خاطر بسپار
به گزارش پایگاه خبری پیام خلیج فارس، برای سالها، صنعت رمزارز با نگاهی تحقیرآمیز از سوی نخبگان مالی سنتی مواجه بود. فعالان این حوزه بهویژه در والاستریت، رمزارزها را یا یک حباب زودگذر میدانستند یا ابزاری حاشیهای که هرگز قادر نخواهد بود در مقیاس بزرگ با نظام بانکی رقابت کند. اما این نگاه بهتدریج تغییر کرده است. اکنون حتی محتاطترین بانکداران نیز پذیرفتهاند که داراییهای دیجیتال، دستکم در برخی حوزهها، به تهدیدی واقعی برای مدل کسبوکار و نفوذ سیاسی بانکها تبدیل شدهاند.
سال گذشته، هم بانکها و هم فعالان بازار رمزارز، از منظر عملکرد مالی سالی موفق را پشت سر گذاشتند. سهام بانکها رشد قابلتوجهی را تجربه کرد و همزمان، صنعت رمزارز به لطف شفافیتهای قانونی جدید، بهویژه در حوزه استیبلکوینها، جایگاه مستحکمتری پیدا کرد. تصویب قانون جدیدی که چارچوب حقوقی مشخصی برای استیبلکوینها ایجاد کرد، نقطه عطفی در این مسیر بود. این قانون، هرچند محدودیتهایی برای صادرکنندگان استیبلکوین در نظر گرفت، اما در عمل مشروعیتی به این ابزار مالی بخشید که پیش از آن وجود نداشت.
در نگاه نخست، ممکن است این تحولات بهعنوان همزیستی مسالمتآمیز بانکها و رمزارزها تعبیر شود. اما زیر پوست این آرامش ظاهری، رقابتی فزاینده در جریان است؛ رقابتی که ماهیت آن بیش از آنکه فناورانه باشد، نهادی و سیاسی است. بانکها که دههها از جایگاهی ممتاز در نظام مالی و در ساختار سیاسی آمریکا برخوردار بودند، اکنون احساس میکنند این موقعیت دیگر بدیهی نیست.
نقطه آغاز نگرانی جدی بانکها، مقرراتگذاری بر استیبلکوینهاست. قانون جدید بهصراحت صادرکنندگان استیبلکوین را از پرداخت سود مستقیم به دارندگان این داراییها منع میکند. هدف آشکار این محدودیت، جلوگیری از خروج سپردهها از بانکها و تضعیف توان وامدهی آنها بود. بانکداران امیدوار بودند با این ممنوعیت، استیبلکوینها نتوانند به رقیبی مستقیم برای سپردههای بانکی تبدیل شوند.
اما صنعت رمزارز، مطابق با روحیه نوآور و انعطافپذیر خود، بهسرعت راهی برای دور زدن این محدودیت یافت. صادرکنندگان استیبلکوین، بهجای پرداخت مستقیم سود، بخشی از درآمد خود را با پلتفرمهای معاملاتی به اشتراک گذاشتند و این پلتفرمها نیز بهنوبه خود، پاداشهایی را به کاربران ارائه دادند. از نظر حقوقی، این پاداشها سود بانکی محسوب نمیشوند، اما از منظر اقتصادی، کارکردی بسیار مشابه دارند. همین مسئله، خشم و نگرانی بانکها را برانگیخته است.
بانکداران این سازوکار را نوعی دور زدن آشکار قواعد میدانند و خواستار مداخله قانونگذاران برای بستن این خلأ هستند. اما آنچه بیش از خود این خلأ آنها را نگران کرده، سکوت نسبی سیاستمداران در برابر این پدیده است. ممنوعیت پرداخت سود بر استیبلکوینها تنها چند ماه پیش تصویب شده بود اما اکنون که راههای جایگزین آشکار شده، اراده سیاسی قاطعی برای مقابله با آن دیده نمیشود. این وضعیت، نشانهای از کاهش نفوذ سیاسی بانکها تلقی میشود.
تهدید رمزارزها تنها به مسئله سود محدود نمیشود. یکی از حساسترین خطوط قرمز بانکها، دسترسی به زیرساختهای کلیدی نظام مالی، بهویژه شبکههای پرداخت بانک مرکزی است. برای دههها، این زیرساختها عملاً در انحصار بانکهای دارای مجوز بوده و همین انحصار، یکی از پایههای قدرت آنها به شمار میرفت. اما اظهارات اخیر برخی مقامات پولی درباره امکان گسترش دسترسی به این زیرساختها، زنگ خطر را برای بانکداران به صدا درآورد.
هرچند این اظهارات بعداً تعدیل شد و بر ضرورت داشتن مجوز بانکی تأکید شد، اما پیام ضمنی آن بود که تصور دستنیافتنی بودن زیرساختهای بانکی برای بازیگران غیرسنتی در حال فرو ریختن است. این نگرانی زمانی تشدید شد که نهادهای ناظر بانکی، مجوزهایی خاص برای برخی شرکتهای فعال در حوزه داراییهای دیجیتال صادر کردند؛ مجوزهایی که به آنها اجازه میدهد خدمات نگهداری دارایی را در سطح ملی ارائه دهند، بدون آنکه مجبور به اخذ مجوزهای پراکنده ایالتی باشند.
اگرچه این مجوزها هنوز اجازه جذب سپرده یا اعطای وام را به این شرکتها نمیدهد، اما از منظر بانکها، گامی بزرگ در جهت عادیسازی حضور رمزارزها در قلب نظام بانکی است. بانکها بهشدت با صدور این مجوزها مخالفت کرده بودند، اما مخالفت آنها نتیجهای در پی نداشت. این شکست، بیش از پیش احساس انزوای سیاسی را در میان بانکداران تقویت کرد.
بهطور جداگانه، هر یک از این تحولات ممکن است کماهمیت جلوه کند اما در کنار هم، تصویری متفاوت شکل میگیرد؛ تصویری که از فرسایش تدریجی جایگاه بانکها در نظام مالی حکایت دارد. این فرسایش در خلأ رخ نمیدهد. بانکها پیش از این نیز بخشی از نقشهای سنتی خود را از دست دادهاند. بازار اعتبار خصوصی و بازیگران جدید در حوزه بازارسازی، سهم بانکها را در وامدهی و واسطهگری کاهش دادهاند. اکنون رمزارزها نیز در حال گاز گرفتن بخشی دیگر از قلمرو تاریخی آنها هستند.
در سوی مقابل، فعالان رمزارز استدلال میکنند که نظام بانکی سالها از امتیازهای ناعادلانه برخوردار بوده است. از نگاه آنها، دسترسی انحصاری بانکها به زیرساختها و حمایتهای ضمنی دولت، رقابت را مخدوش کرده و مانع نوآوری شده است. این استدلال، در سطح نظری، برای بسیاری قابلقبول به نظر میرسد. اما حتی برخی ناظران همدل با نوآوری مالی نیز اذعان دارند که برخی رفتارهای صنعت رمزارز، بهویژه جایگزینی پاداش بهجای سود، بیش از آنکه اصلاحی ساختاری باشد، نوعی بهرهگیری فرصتطلبانه از خلأهای مقرراتی است.
آنچه این وضعیت را برای بانکها دشوارتر میکند، تغییر آرایش سیاسی در آمریکا است. بانکها برای دههها یکی از اصلیترین پایگاههای مالی و فکری حزب جمهوریخواه بودند. این پیوند، به آنها امکان میداد در بزنگاههای مقرراتی، از نفوذ قابلتوجهی برخوردار باشند. اما امروز، این جایگاه به چالش کشیده شده است. صنعت رمزارز توانسته است خود را با گفتمان ضدنخبگانی و ضدساختارهای سنتی در جناح جدید راست آمریکا همسو کند.
این همسویی، تنها ایدئولوژیک نیست. صنعت رمزارز منابع مالی عظیمی را به میدان سیاست آورده است. کمیتههای اقدام سیاسی وابسته به این صنعت، صدها میلیون دلار منابع مالی در اختیار دارند که میتواند در انتخابات آینده نقشی تعیینکننده ایفا کند. در چنین شرایطی، زمانی که منافع بانکها و رمزارزها در تعارض قرار میگیرد، دیگر نمیتوان با اطمینان گفت که سیاستمداران جانب بانکها را خواهند گرفت.
طنز ماجرا آنجاست که بانکها، که پیشتر از فشارهای نظارتی دولت دموکرات گلایه داشتند، اکنون در برخی جبههها به همپیمانان ناخواسته دموکراتها بدل شدهاند. نگرانی درباره پولشویی و پرداخت پنهان سود از طریق پاداشهای استیبلکوینی، باعث شده برخی سناتورهای دموکرات، اتحادیههای کارگری و اندیشکدههای میانهرو، در کنار بانکهای بزرگ قرار بگیرند. این ائتلاف ناهمگون، بیش از هر چیز نشاندهنده عمق تغییر موازنه قدرت است.
در این میان، تهدید رمزارزها را نباید صرفاً بهعنوان جایگزینی کامل بانکها تعبیر کرد. مسئله اصلی، از دست رفتن انحصار و امتیاز است. بانکها نگراناند که اگر امروز نگهداری دارایی و پرداختهای دیجیتال از دست آنها خارج شود، فردا نوبت به جذب سپرده و وامدهی برسد. حتی اگر این گذار بهتدریج و در چارچوب مقررات رخ دهد، پیامد آن تضعیف مدل کسبوکار و نفوذ سیاسی بانکها خواهد بود.
از منظر کلانتر، این تقابل پرسشی بنیادین را پیش میکشد؛ نظام مالی آینده تا چه اندازه بانکمحور خواهد بود و تا چه اندازه بر بازیگران جدید متکی خواهد شد؟ تجربه سالهای اخیر نشان میدهد که نوآوری مالی، بهویژه زمانی که با حمایت یا تساهل سیاسی همراه شود، میتواند ساختارهای دیرپا را به چالش بکشد. بانکها، برخلاف تصور عمومی، همواره از تغییرات فناورانه آسیب ندیدهاند، اما آنچه امروز با آن مواجهاند، ترکیبی از نوآوری فناورانه و جابهجایی سیاسی است؛ ترکیبی که مدیریت آن بهمراتب دشوارتر است.
بحث درباره آثار اقتصادی هوش مصنوعی به یکی از جدیترین مناقشات فکری زمانه ما تبدیل شده است؛ از یکسو، اقتصاددانان نسبت به بزرگنمایی آثار کوتاهمدت هوش مصنوعی بر رشد اقتصادی محتاطاند و آن را در بهترین حالت، عاملی برای افزایش محدود بهرهوری میدانند. از سوی دیگر، فناوران و فعالان حوزه هوش مصنوعی، این فناوری را جهشی بیسابقه در تاریخ بشر تلقی میکنند که میتواند ساختار تولید، کار و حتی مفهوم رشد اقتصادی را دگرگون کند.
قیمت اسکناس و حواله دلار توافقی در بازار ارز تجاری امروز چهارشنبه ۲۶ آذر ۱۴۰۴ توسط بانک مرکزی اعلام شد و به ترتیب با رشد قابل توجه به نرخ ۱۰۷ هزار و ۵۰۵ تومان و ۷۴ هزار و ۳۴ تومان رسید.
افزایش قیمت میوه و لبنیات در سایه تورم بالا، قدرت خرید کارگران را کاهش داده و حذف بخشی از مواد غذایی را به ناچار به سفره خانوارهای کارگری تحمیل کرده است.
بازار تخممرغ در روزهای اخیر به یکی از پرنوسانترین بخشهای سبد معیشت خانوار تبدیل شده است، کالایی که تا همین چند ماه قبل به عنوان ارزانترین منبع پروتئین شناخته میشد، حالا با افزایش محسوس قیمت و اختلاف قابل توجه میان برندها و تعداد بستهبندیها، فشار تازهای به هزینههای روزمره خانوارها وارد کرده است.